چرا خودمونو دست کم می گیریم؟ + درمان
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۲۲۰۳۷
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از همشهری آنلاین، هیچگاه تأثیر و قدرتی را که ذهن ما روی زندگیمان میگذارد نباید دستکم گرفت بلکه قدرتی که ذهن همه ما انسانها از آن برخوردار است، میتواند در بسیاری از مسائل تأثیرات چشمگیر و قدرتمندی روی زندگیمان داشته باشد و همچنین راههای درست و مثبت را به ما نشان دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در زیر بعضی از اثرات و نشانههای کمبود اعتماد به نفس در افراد وجود دارد. در حقیقت علائم و نشانههای بسیار زیادی وجود دارد اما این مواردی که در زیر بیان شده است، فقط تعداد کمی از این آثار و علائم است. اگر شما احساس میکنید که از اعتماد به نفس کمی برخوردارید، در جستوجوی کمک گرفتن از دیگران باشید. بیاموزید که چگونه اعتماد به نفستان را تقویت کرده و بازسازی کنید و همچنین قدر و ارزش خودتان را بدانید. همه ما فقط یک بار به دنیا میآییم و فقط یک بار حق زندگی کردن داریم، بنابراین نباید اجازه دهیم که احساس بدی در مورد خودمان داشته باشیم و با داشتن این احساس بد، بهترین لحظات زندگیمان را هدر دهیم.
در این زمینه بخوانید؛
چرا زود ناراحت میشم؟ + راه حل رفع زودرنجی
چطوری بی خیال مقایسه کردن خود با دیگران شویم؟
این رفتارها مصداق بیشعوری است + چند نشانه افراد بی شعور!
علائم و آثار کمبود اعتماد به نفس در افرادمقصر دانستن دیگران و سرزنش کردن آنها: آن دسته از افرادی که از اعتمادبهنفس پایینی برخوردارند، در مواردی که مشکلاتی برایشان بهوجود میآید یا دچار شکست و ناکامی میشوند، بیشتر رغبت دارند که دیگران را مقصر بدانند و اغلب دیگران را متهم به بروز مشکلاتشان میکنند، اما در اصل این یک شکست یا ناکامی در قبول مسئولیتهای زندگی است که ناشی از فقدان اعتماد به نفس در تواناییها برای انجام دادن درست و صحیح کارهاست. این مورد یکی از معمولترین دانستنیهایی است که بهعنوان قربانی یا شکار یا طعمه نقش بازی میکند.
در جستوجوی پذیرفتهشدن و مورد تصدیق قرار گرفتن از سوی دیگران: همیشه طلبکردن تصدیق و پذیرش دیگران، چیزی است که همه ما زمانی خواستار آن هستیم که به درستی خودمان را تصدیق و باور نکردهایم. در واقع ما خواستار این هستیم که مردم ما را تأیید کنند و دوباره به ما قوت قلب دهند تا بتوانیم ارزش و منزلت خود را بازیابیم.
تردید و دودلی: دودلی و تردید از مواردی هستند که باعث از بین رفتن توانایی برای تصمیمگیری میشوند. پایه و اساس دودلی از ترس یا فقدان اعتماد به نفس در افراد ناشی میشود که در این صورت ما توانایی لازم برای اتخاذ تصمیمات درست و بجا را نداریم. ما همیشه با عقبنشینیکردن و همچنین اجازه دادن به دیگران جهت اتخاذ تصمیم برای ما، از این ترس و دودلی فرار میکنیم و خودمان را پشت تصمیمات دیگران پنهان و مخفی میکنیم. مسلما هنگامی که بعضی چیزها به سمت راههای اشتباه و غلط سوق داده شده و از مسیر اصلی و درست خود خارج میشود، دیگران را مقصر میدانیم، زیرا در واقع آنها برای ما تصمیم گرفتهاند و تصمیمشان اشتباه بوده است اما چون ما اعتماد به نفس کافی برای اتخاذ تصمیم نداشتهایم، به دیگران این اجازه را دادهایم که هر تصمیمی، چه درست و چه غلط را برای ما اتخاذ کنند و باید بدانیم تنها کسی که در این میان متضرر میشود و حتی ممکن است خسارت و ضرر جبرانناپذیری به آن وارد شود، کسی به غیر از خود ما نخواهد بود.
واقعگرایی: هنگامی که ما نیاز داریم همه چیز بهصورت عالی و کامل انجام شود، به واقعگرایی روی میآوریم. این یک نمونه مکانیسم از خود دفاع کردن است. همه ما سعی داریم که با یادآوری استانداردهای بسیار بالا، خودمان را در جایگاهی بالاتر از دیگران قرار دهیم اما در واقع کارهایی که انجام میدهیم، برعکس استانداردهاست و بدینگونه پیوسته دیگران و خودمان را مقصر و گناهکار میدانیم؛ درصورتی که همه ما باید یاد بگیریم راههایی را که وجود دارد بپذیریم و درخواستهای غیرممکن و دشوار را متوقفسازیم.
عدمتوانایی برای پذیرش انتقاد و نکوهش از سوی دیگران: این مورد نیز یکی دیگر از آثار و نتایج ناشی از کمبود اعتماد به نفس در افراد است. وقتی ما به درستی ارزش و منزلت خودمان را نمیدانیم، نیاز داریم که دیگران قدر ما را بدانند و توقع داریم که دیگران فقط از ما تعریف و تمجید کنند. بنابراین هنگامی که دیگران از ما انتقاد میکنند یا ما را مورد نکوهش قرار میدهند، تمامی رویاها و خیالاتی که از دیگران در ذهن مان پرورانده بودیم، خرد و داغان میشود و انتقادهای آنها برای ما قابل پذیرش نیست. ابراز انتقاد و نکوهش از سوی دیگران سبب میشود که ضمیر و نفس شکننده و لطیف ما خدشهدار و سرکوب شود و از این موضوع بسیار دلگیر و ناراحت شویم. درصورتی که برعکس، همیشه باید از دیگران بخواهیم که نقطه ضعفهایمان را به ما گوشزد کنند تا بتوانیم رفتارهای ناپسندمان را اصلاح کنیم و روزبهروز کاملتر شویم.
بدبینی و بهانهگیری: بدبینی یکی از مهمترین نشانهها در افرادی است که از اعتماد به نفس کمی برخوردارند. هنگامی که فردی همیشه یک چشمانداز یا دورنمای منفی از زندگی در ذهنش وجود دارد و منتظر به وقوع پیوستن بدترین اتفاقات است، بدیهی و آشکار است که این دسته از افراد با این طرز فکر، به تواناییهای وجودیشان اعتقاد ندارند و نمیدانند که با بهکارگیری تواناییها و استعدادشان میتوانند خیلی چیزها را تغییر دهند و بهتر کنند یا یک آینده روشن و مثبت را برای خود بسازند.
رفتارهای اعتیادآور: انسان میتواند به هر چیزی اعتیاد پیدا کند. مثلا افرادی که بیش از حد با رایانه کار میکنند
بعد از مدتی بهصورت غیرارادی و کاملا ناخودآگاه به رایانه و کارکردن با آن اعتیاد پیدا میکنند. افرادی که از اعتمادبهنفس پایینی برخوردارند نیز به چیزهای مختلفی از قبیل مصرف داروهای مختلف، پرخوری و انجام کارهای بسیار دیگری بهگونهای اعتیاد پیدا میکنند و در واقع با انجام این قبیل از کارها و رفتارها، احساس خوشحالی و رضایت از خود میکنند و این آسانترین راهی است که آنها میتوانند بهصورت متناوب انجام دهند و نوعی احساس شادمانی کاذب داشته باشند.
هنگامی که فردی عدمتوانایی انجام کاری را در وجود خود احساس میکند، در یک آن، احساس خشنودی و سربلندی و همچنین احساس خوشحالی به او دست میدهد اما متأسفانه این نتایج موقتی و زودگذر است و آنها با مشکلات بزرگتری روبهرو خواهند شد و اعتماد به نفسشان به مرور زمان به کلی از بین خواهد رفت. سعی کنید از این کمبود اعتمادبهنفس دوری گزینید زیرا اعتیاد به مواردی که در بالا ذکر شد، در مدت زمان طولانی میتواند اثرات و نتایج خطرناکی را آشکار سازد و خسارات و صدمات غیرقابل جبرانی را به همراه داشته باشد. اگر شما عزیزان بسیاری از آثار و نشانههای کمبود اعتماد به نفس که در این مقاله بیان شد را دارا هستید و از این اثرات برخوردارید، این موضوع نشاندهنده و بیانگر این است که شما یک مشکل کاملا جدی دارید و باید هرچه زودتر آن را برطرفسازید.
خوشبختانه، مردم بسیاری مثل شما وجود دارند که با این مشکل مواجهند و همچنین راههای بسیاری هم وجود دارد که شما میتوانید اعتماد به نفستان را بهبود بخشید و بازسازی کنید. تمرینها، دورهها، کلاسها، کتابها و مشاوران بسیاری در این زمینه وجود دارند که شما میتوانید به راحتی از آنها کمک بگیرید و استفاده از این موارد به شما بینشی خواهد داد تا بدانید که چگونه با این مشکلتان به نبرد و ستیز بپردازید. به اطرافتان نگاه کنید، جواب سؤالاتتان را خواهید یافت، فعالیتتان را آغاز کنید و هیچگاه منصرف نشوید. شما میتوانید برای نخستین بار هم که شده کارهای شگفتانگیزی انجام دهید و حقیقتا به کارهایی که انجام میدهید، اعتقاد و اطمینان پیدا کنید.
منبع: همشهری آنلاینمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: اعتماد به نفس مهارت خودشناسی اخبار عمومی اعتماد به نفس برای ما همه ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۲۲۰۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۸ نکته درباره افکار و خطاهای شناختی/ چطور خشم خود را کنترل کنیم؟
همه انسانها از استعداد لازم برای منفی فکرکردن برخوردارند. گرچه ممکن است بیماران مبتلا به بیماریهای روانپزشکی یا کسانی که افسردگی، خشم، اضطراب، ترس وعشق را تجربه میکنند، در مقایسه با افراد عادی افکارغیرمنطقی و منفی بیشتری داشته باشند.
افراد بههنجار و عادی نیز در موقعیتهای خاص مانند زمانی که هیجان خاصی را تجربه میکنند، آمادگی تولید افکار منفی را دارند. بنابراین یکی از راههای به دام کشیدن افکار منفی، توجه به هیجانات است.
وقتی برانگیخته هستید یا زمانی که در حال گذر از مرحله پیش از خشم به مرحله خشم و پرخاشگری هستید، بدانید که «افکار برانگیزاننده» نقش کلیدی را بازی میکنند و کنترل خشم بدون مهار این افکار امکان پذیر نیست. از طرفی برانگیختگی و هیجان، در فرآیند پردازش اطلاعات تداخل ایجاد میکنند و سبب میشوند که فرد به گونهای خاص فکر کند. سوگیری در پردازش اطلاعات که تحت تأثیر خطاهای شناختی است، نه تنها به خشم دامن میزند، بلکه فرد را از دسترسی به اطلاعات ناب نیز محروم میکند. اولین گام شناسایی خطاهای شناختی در فکر است. این خطاها عبارتند از:
۱- برچسبها:
برچسبهایی مانند بی انصاف، گستاخ، احمق، سوء استفادهگر، رذل و... میتوانند شما را خشمگینتر کنند و به همین دلیل واکنشهای پرخاشگرانه شدیدتری از خود نشان دهید. زیرا برچسبهایی که به دیگران میزنید، سبب میشود که دیگران را تحقیر یا سرزنش کنید و دقیقاً به خاطر همین برچسبها، حق مسلم خود میدانید که آنها را بکوبید یا زیر سؤال ببرید. شما ممکن است حتی به خودتان برچسبهایی مانند از بدشانسی من است، آدمی ابلهتر از من پیدا نکردند ، از بس ملاحظه کار هستم چنین دردسرهایی برای من پیش میآید بزنید.
حال وقتی به خود یا دیگری برچسب میزنید از خود بپرسید آیا کلی قضاوت نمیکنم؟ این برچسب مرا بیشتر عصبانی میکند یا آرام میکند؟ پاسخ دادن به این سؤالات میتواند به شما کمک کند تا برچسب زدن را متوقف کنید و برچسب ها را زیر سؤال ببرید. برای مثال ممکن است فردی در بسیاری از زمینه ها مسئولانه عمل کند اما در زمینهی خاصی غیرمسئول باشد پس نمیتوان به او برچسب کلی زد.
۲- قصد و عمد:
اگر کسی به شما وعدهای دهد و نتواند در زمان مقرر شده به وعدهی خود عمل کند، ممکن است دلایل زیادی برای این خلف وعده وجود داشته باشد اما اگر پیش خود فکر کنید که حتماً قصدی در کار بوده و فرد از روی عمد دست به چنین کاری زده است، خشمگین میشوید؛ زیرا احساس میکنید از شما سوء استفاده شده است. در این حالت نمرهی برانگیختگی شما در چند ثانیه از ۳ به ۱۰ میرسد و به سرعت به مرحلهی خشم و پرخاشگری میرسید، زیرا وقتی احساس کنید قربانی هستید و طرف به عمد خواسته است برای شما مشکلی ایجاد کند، تنها با تنبیه و حمله به طرف مقابل آتش خشم درونتان خاموش میشود. برای مثال، کسی گوشی تلفن را برنمیدارد و شما پیش خود میگویید: «عمداً گوشی را برنمیدارد و پاسخ تلفن مرا نمیدهد.»
۳- ذهن خوانی:
خواندن ذهن دیگران، عادت بیمارگونهی بسیاری از انسان هاست. زمانی که هیجان خاصی را تجربه میکنیم، بیشتر از مواقع دیگر به ذهن خوانی دست میزنیم. وقتی اندکی برانگیخته هستید و میزان برانگیختگی شما به نمرهی ۳ یا ۴ رسیده است، تنها یک یا دو ذهن خوانی کافی است که به نقطهی انفجار برسید. وقتی ذهنخوانی میکنید در مورد این که دیگران چه فکرهایی درباره شما دارند، پیش خودتان حدسهایی میزنید و سپس فرض را بر این میگذارید که این فرضها درست است و دیگران در مورد شما این گونه فکر میکنند.
۴- فاجعه سازی:
فاجعه سازی از اتفاق پیش آمده یا عملکرد طرف مقابل میتواند شما را از نقطه ۰ به نقطه ۱۰ در مقیاس برانگیختگی برساند. فاجعهسازی اغلب در قالب جملات این وحشتناک است، فاجعه است و غیرممکن است، میباشد.
نوع دیگری از فاجعهسازی «مطلق نگری» است. مطلق نگری در برابر نسبینگری قرار دارد و با واژههایی مانند «او همیشه... او هیچ وقت..... او هرگز...» همراه است.
طبیعی است که وقتی احساس قربانی شدن کنید، یا احساس کنید دیگری نسبت به شما ظلم کرده است و حق شما را تضییع نموده است، احساس خشم کنید و دست به پرخاشگری بزنید. برای مقابله با بزرگنمایی و فاجعهسازی از فنون همدلی، پرس وجو، کاوش و بررسی سود و زیان استفاده کنید.
۵- دنبال مقصر گشتن:
در صورتی که با مشاهدهی یک رویداد ناخوشایند، درصدد یافتن یک فرد مقصر یا گناه کار باشید تا همهی تقصیرها را به گردن او بیندازید، خشمگینتر خواهید شد و ممکن است دست به پرخاشگری بزنید. برای مثال: همه اش تقصیر اوست. اگر او دیر نمیکرد این اتفاق نمی افتاد.
به جملهی بالا نگاه کنید و تأثیر آن را در ایجاد خشم ببینید.
۶- نتیجهگیری شتابزده:
از یک رویداد یا اتفاق خاص، سریع نتیجه گیری میکنید و بر اساس آن واکنش نشان میدهید. برای مثال، اگر کسی به موقع سر قرار حاضر نشود، بلافاصله نتیجه میگیرید که شما را عمدا معطل کرده و سر کار گذاشته است. با این نتیجهگیری زودرس، به سرعت خشمگین میشوید و واکنش منفی نشان میدهید.
۷- پیشبینی منفی:
پیشبینی منفی رفتارهای احتمالی دیگران، میتواند برانگیزاننده خشم باشد. برای مثال کسی از شما کتابی امانت میگیرد و به موقع به شما نمیرساند با خود میگویید: «اگر با او برخورد نکنم و به اصطلاح او را سر جایش ننشانم دفعه بعد هم این کار را خواهد کرد.» «اگر از من حساب نبرد به این رفتارها ادامه خواهد داد.» همان طور که میبینید پیشبینی منفی برای رفتار دیگران میتواند برانگیزانندهی خشم باشد و سبب میشود واکنش منفی شدیدی از خود نشان دهید.
۸- تعمیم:
در تعمیم فرد با استفاده از کلماتی مانند «همیشه»، «هرگز»، «هیچوقت» یک رویداد را تعمیم میدهد. برای مثال: «دیر کردن کار همیشگیاش است.»
الهه ضمیری - خبرنگار تحریریه جوان قدس